اضطراب محصول زندگی نا هشیارانه
آیا از اضطراب های زیاد و همیشگی زندگی در زندگی آن در رنج هستی؟
ایا با بدحالی های درونی دست و پنجه نرم می کنی؟ اضطراب یک واکنش به تجارب درونی شماست. وقتی مضطرب می شوی یعنی هشداری در سیستم روانشناختی ات به صدا درآمده و اضطراب تو را به هر طریقی که بتواند وامی دارد تا از آن تجربه درونی دوری کنید.
آیا تاکنون در جاده رانندگی کرده اید که بر جاده روغن یا گازوئیل ریخته شده باشد؟ چه می شود؟ کنترل فرمان از دستت خارج میشود و ناگهان به گاردریل برخورد میکنید. حال فرمان در دست توست ولی خودرو در حال دور زدن دور خود است و به اطراف برخورد میکند و اضطراب با شما چنین می کند. اضطراب آن روغن یا گازوئیل کف جاده است شما را از مسیر خارج می کند. از مسیر تجربه احساسات شخصی تان، خاطرات و تجارب گذشته و درونی تان منحرف می کند. آنقدر این اضطراب تلاشگر است که بالاخره شما را تسلیم میکند که با روشهایی به نام مکانیزم های دفاعی خود را از آن هشدار دور نمایید.کدام هشدار؟ هشدار تجربه یک احساس، یک فکر ویا یک خاطره که در لحظهای و در رابطه با فردی یا در یک موقعیت زمانی و مکانی خاص در شما و ذهنتان تداعی میشود.
وقتی کسی که با آن در ارتباطید به تماس شما پاسخ نمیدهد، شما را تمسخر میکند، طعنه میزند، نادیده میگیرد، پرحرفی میکند، محبوب جمع است، حال احساس و خاطره و تجربه قدیمی درون شما تداعی میشود که آزاردهنده است. غم، شرم، گناه، ترس، عشق و نفرت هر کدام میتوانند تداعی شوند؛ ولی به محض اینکه این احساس را به آنها تجربه می کنید چیزی جلوی شما را می گیرد. و آن اضطراب و هشدار آن در کل بدن است که حالا فرمان از کنترل شما خارج میشود و لیز میخورید تا با این احساس و خاطرات روبرو نشوید. حال سیستم روانشناختی شما به صورت ناهشیارانه دست به کار میشود و از روشهای مختلف مکانیسم های دفاعی کمک می گیرد تا شما را از این احساس و خاطرات دور کند. خاطرات دردناک گذشته که در آنها محبوب نبوده اید و نادیده گرفته شده اید و احساساتی که شما را درگیر میکنند. تنها اتفاق حاکم بر شما تجربه فراوان اضطراب است.
مضطربانه با دنیا ارتباط میگیرید؛ مضطربانه چک میکنید که مبادا دوباره این احساسات و این خاطرات پیدایشان شود و این اضطراب محصولی در دست شما و در بدن شما باقی می ماند. می خواهید بدانید با این اضطراب چه کنید؟ تا وقتی میخواهی این احساسات را در ضمیر ناخودآگاه خود نگاه دارید و سرکوب کنید وضعیت همین است. تا وقتی که از این اضطراب فرار می کنید، وضعیت همین است. زندگی ناخودآگاهانه و ناهشیارانه شما را مضطرب نگاه می دارد.
پس دست به کار شوید و به سوی خودآگاهی و زندگی هشیارانه حرکت کنید. خودآگاهی و شناخت افکار، احساسات، خاطرات و تجربه درونی شما؛ تنها راه حل است. راه حل یعنی اضطراب را مسئله ببینیم، و برای حل آن راه حلی بیابیم. راهحل در کشف دنیای عمیق ناهشیارمان است. اگر میخواهید دبه دنیای ناهشیار خود آگاه باشید و به این ترتیب اضطراب همیشگی مبادا افکار و احساسات سرکوب شده دوباره پیدایشان شود، اول از همه اضطراب تان را ببینید و بپذیرید که مضطرب هستید و از روش های کاربردی و موثر تنظیم اضطراب در مقاله چگونه اضطراب خود را تنظیم کنیم استفاده نمایید.
پس راه حل اصلی در مواجهه با اضطراب این است که آن را یک واکنش جسمی و روانشناختی به احساسات و خاطرات سرکوب شده در ناهشیار ببینیم و حال وقتی آن خاطرات و احساسات را از ناهشیاری به سوی هوشیاری حرکت می دهیم و فرا بخوانیم، دیگر از چه مضطرب شویم؟ بهترین راه و روش حرکت از سوی ناهشیا ی به هشیاری، زندگی ناخودآگاه به خودآگاهی و زندگی سردرگم به سوی زندگی خردمندانه و آرامش، آشنایی با کودک درون، دنیای ناهشیار، خود آشنایی تحلیلی، روانکاوی و روان درمانی با رویکرد روانکاوی یا گروه درمانی روانکاوی می باشد. پس خودتان را برای تغییر و تحول در زندگی تان حاضر کنید.